تاریخ /الهام حسینی -ناصرالدین‌شاه قاجاردر 25 تیر سال 1210متولد شد و از22 شهریور سال 1227 تا ۱۲ اردیبهشت سال ۱۲۷۵پادشاه ایران بود.

 قتل ناصرالدین شاه راهگشای انقلاب مشروطه بود

 

وی چهارمین شاه از دودمان قاجار است که پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده می‌شد و پس از آن نیز به قبله عالم، سلطان صاحبقران معروف شد. وی طولانی‌ترین دوره پادشاهی را در میان دودمان قاجارداشت. از این رو عده‌ای معتقدند در تاریخ ایران نقش اصلاح‌گری داشته است. ازناصرالدین شاه تصاویر متفاوتی در اذهان عمومی مانده است. وی نه آنقدر به ما نزدیک بود که همچون محمد رضا شاه یا رضا شاه به واسطه درک مستقیم ظلم‌هایشان، کینه‌اش در دل‌ها بنشیند نه آنقدر دور بود که مثل شاه عباس در دسترس نیاید و نتوان با او ارتباطی برقرار کرد به طوری که با مراجعه به اسناد تاریخی واطلاعات پژوهشگران دوره معاصر می‌توان به لایه‌هایی از شخصیت وی پی برد .ما نیز این مسأله را بهانه‌ای قرار داده‌ایم برای گفت و گو با رحیم نیکبخت؛ پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، تا سیاه و سفید‌های شخصیت ناصرالدین شاه را از زبان ایشان بشنویم.

آقای نیکبخت برخی از پژوهشگران تاریخ معتقدند ناصرالدین شاه تفاوتهای زیادی با سایر شاهان دوره قاجارداشته و خدمات ارزنده ای به ایران کرده است نظر شما در این خصوص چیست؟
- برای بررسی مسایل تاریخی باید به اسناد و مدارک دسترسی داشته باشیم و براساس منابع متقن اظهار نظر کنیم. در خصوص ناصرالدین شاه وشاهان دوره قاجار نیز باید گفت از یک طرف کاستی‌ها وضعف‌های شاهان قاجارقابل کتمان نیست و از طرفی دیگر پس از اینکه رضاخان بر سر کار آمد برای خوب جلوه دادن حکومت خود در کتابها و به اصطلاح پژوهشهای تاریخی‌ای که به دستور وی تدوین می‌شد از دوره قاجاریه به عنوان دوره‌ای سیاه و غیرقابل تحمل یاد کرده است. بنابراین با توجه به این مسأله، کار محقق کار بسیار حساس وظریفی است چراکه وی باید بتواند بین واقعیت و دروغ تفاوت قایل شود .
بنابراین از طرفی بحث حاکمان دوره قاجار که شامل نظام اداری، تشکیلات سنتی وظلم وستمی که به مردم روا می‌داشتند و از سویی دیگر مسأله تبلیغات ومسایلی که طی دوره پهلوی علیه قاجار شکل گرفته مطرح است. گرچه هنوز اسناد ومدارکی که در آرشیوهای وزارت خارجه و سایر آرشیوها موجود است به طور کامل بررسی نشده است اما در مجموع نمی‌توان به اسنادی که طی دوره پهلوی تدوین شد اعتماد کرد. در آرشیو وزارت خارجه هزاران برگ سند از دوره قاجار موجود است و نشان می‌دهد حتی از دورترین نقاط مرزی کشورتلگرافهایی برای دربار وشخص ناصرالدین شاه ارسال می‌شده و ناصرالدین شاه پس از بررسی روی آن دستور داده است که این خود نشان می‌دهد وی به تمام وقایعی که در اقصی نقاط کشور اتفاق افتاده اهمیت داده است. بنابراین تا اسناد و مدارک موجود به طور کامل مورد بررسی قرار نگیرد نمی‌توان قضاوت کرد که آیا ناصرالدین شاه فردی خائن بوده یا شاهی عادل.
زمانی که ناصرالدین شاه به قدرت رسید ایران در شرایطی بود که جنگهای ایران و روس را پشت سر گذاشته بود. علم وآگاهی در ایران رو به رشد بود و شخصیتهایی نظیر قائم مقام فراهانی ظهور کرده و اصلاحاتی توسط عباس میرزا مطرح شده بود .
وقتی ناصرالدین شاه به قدرت رسید دوره‌ای طولانی (بیش از نیم قرن ) برایران پادشاهی کرد و بستر اغلب تحولاتی که طی دوره مظفرالدین شاه مطرح شده بود در دوره ناصرالدین شاه فراهم شد. گرچه پادشاه خودکامه و مستبدی بود اما با این حال تلاشهای فراوانی طی دوره وی برای احیای هویت ملی ومذهبی ایران (نظیر طرح بحث بیداری اسلامی و بازگشت به خویشتن، توسط سید جمال الدین اسدآبادی ) مطرح شد، با روحیه استبدادی ناصرالدین شاه سازگار نبود .اما در کنار تمام این مسایل، مظاهر تمدن جدید (نظیر روزنامه) طی دوره ناصرالدین شاه به طور ناخواسته وارد کشور شد و به گونه ای بود که کشور را به لحاظ فرهنگی به رشد وشکوفایی رساند ضمن آنکه اعتماد السلطنه وزیر اطلاعات ناصرالدین شاه آثار زیادی را منتشر کرده است که منجر به ایجاد زمینه فکری وفرهنگی نهضت بیداری دوره مشروطه شد.

آقای نیکبخت چرا به ناصرالدین شاه، شاه شهید می‌گویند؟
- در آستانه پنجاهمین سالگرد سلطنت ناصرالدین شاه وی هنگام زیارت در عبدالعظیم توسط میرزا رضای کرمانی ترورشد به همین دلیل در برخی از منابع دوره قاجار از وی به عنوان شاه شهید یاد شده است.

ترورناصرالدین شاه مسبوق به سابقه بوده و پیش از میرزا رضای کرمانی، گروهی از هواداران فرقه بابیون نیز شاه را ترورنافرجام کردند. به نظر شما کدام زمینه‌های اجتماعی و سیاسی در عصر ناصرالدین شاه وجود داشت که شاه‌کشی را به مسأله ای جدی در آن مقطع تبدیل کرده بود؟
- به اعتقاد من باید این دو مسأله را از هم تفکیک کرد .زیرا انگیزه بابیون از ترور ناصرالدین شاه با انگیزه میرزا رضای کرمانی بسیار متفاوت بود .اما اینکه چه عواملی موجب شاه کشی طی آن دوره شده بود مسأله‌ای بود که از نارضایتی مردم وجامعه نسبت به نظام استبدادی ناصرالدین شاه نشات گرفته بود. چون طی دوره مذکور شاه اختیار جان، مال وناموس مردم را به دست گرفته بود وهر طور که اراده می‌کرد در آنها دخل وتصرف می‌نمود و این مسأله خشم مردم را برانگیخته بود. از همین رو هنگامی که اقدامات احیاگرانه سید جمال الدین اسدآبادی و دادخواهی مردم به نتیجه نرسید،کرمانی تصمیم به ترور ناصرالدین شاه گرفت و اورا به قتل رساند.

آیا قتل ناصرالدین شاه را می‌توان راهگشای انقلاب مشروطه دانست؟
- بله. به طور حتم قتل ناصرالدین شاه در بیداری انقلاب مشروطه موثر بود ومی توان گفت به طور غیر مستقیم راهگشای انقلاب مشروطه شد و زمینه این انقلاب را طی دوره مظفرالدین شاه فراهم کرد. زیرا نخبگانی چون سید جمال الدین اسد آبادی به این نتیجه رسیدند که باید در جامعه اصلاحاتی صورت گیردتا ریشه‌های استبداد در جامعه خشک شود .بنابراین کشته شدن پادشاهی مستبد وخودکامه نظیر ناصرالدین شاه نقش موثری در تغییر ساختار سیاسی واجتماعی ایران طی دوره مذکور داشت که یکی از این تحولات زمینه‌های شکل گیری انقلاب مشروطه بود .

آقای نیکبخت طی دوران مشروطه و بعد از آن با یاد کردن از ناصرالدین شاه، به عنوان “شاه شهید” به اواحترام می‌گذاشتند و اینگونه به نظر می‌رسید که برخی مشروطه‌خواهان گاهی به قاتل و مقتول به طور یکسان اعتبار می‌بخشیدند. این تناقض را چگونه می‌توان تفسیر کرد؟
- به اعتقاد من روایتهای مختلفی که در خصوص قتل ناصرالدین شاه مطرح شده تناقض نیست بلکه هر یک از منابع از دید خود به این واقعه پرداخته اند . یعنی منابعی که وابسته به قاجار بودند وطی دوره مظفرالدین شاه تدوین شده بود قتل ناصرالدین شاه را به عنوان شهادت تلقی کرده واو را شاه شهید نامیدند. اما منابع مقابل دربار معتقد بودند استبداد ناصرالدین شاه به اوج خود رسیده بود وگلوله هایی که از تفنگ میرزا رضای کرمانی شلیک شده بود را پاسخ استبداد وخودکامگی ناصر الدین شاه عنوان کرده اند. در نتیجه منشاء منابع موجب این دوگانگی شده است در حالی که وقتی منابع را کنار هم قرار دهیم متوجه خواهیم شد وابستگان دربار از کشته شدن ناصرالدین شاه ناراحت ومردم ستمدیده ای که مورد ظلم این شاه قاجار واقع شده بودند از اقدام کرمانی خشنود شده بودند .
به اعتقاد من برای رفع ابهامات تاریخی لازم است مراکز دانشگاهی در خصوص بازشناسی دوره‌های مختلف از جمله قاجاریه که در فاصله زمانی نزدیکتری با ما قرار دارد بیشتر کار کنند چون در خصوص دوره قاجار اسناد و مدارکی در آرشیوهای وزارت خارجه، مرکز اسناد آستان قدس رضوی و مجلس شورای اسلامی و همچنین آرشیو هایی در ترکیه وروسیه وجود دارد که ما را مکلف می‌کند یک بازنگری وباز نویسی جدیدی از دوره قاجار داشته باشیم زیرا بسیاری از سیاه نمایی‌هایی که طی دوره پهلوی نسبت به دوره قاجار صورت گرفته قابل نقد وبررسی است. البته این به معنی بزرگ کردن و خوب جلوه دادن شاهان قاجار نیست چون طی دوره مذکور قسمتهای زیادی از ایران به بیگانگان واگذار شد همانطور که این اتفاق در اوج قدرت محمد رضا پهلوی نیز افتاد و بحرین که جزیی از خاک ما بود با یک اشاره انگلیسی‌ها از ایران جدا شد. اما لازم است تحلیلی صحیح از دوران تاریخی کشور داشته باشیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.